به بهانه ای ۸۰۹ مرگ روز استاد سخن
دکتر حمیدالله مفید دکتر حمیدالله مفید

شیخ مصلح الدین سعدی

بنی آدم آعضای یکدیگرند 

ویا بنی آدم اعضای یک پیکرند

امروز دوشنبه ۹ ماه دسمبر سال ۲۰۱۳ ترسایی برابر است با هشتصدو نه مین مرگ روز استاد سخن ابو محمد مصلح الدین یا مشرف الدین بن عبدالله نامور به سعدی شیرازی که در سال۵۸۵ خورشیدی در شیراز چشم به جهان گشود ودر ماه قوس سال ۶۷۱ خورشیدی در شیراز چشم از جهان بست .

سعدی سروده سرای سنگین سخن به خاطر آفرینش نبیک های (کتابهای
) ارزشمندی چون : بوستان ، گلستان ، غزلیات ، مواعظ وفهلویاتش راه در میان ادبیات جهانی ومنطقوی کشانید .

هنگامی که هنوز دست چپ وراست خود را نمی شناخت پدرش درگذشت واو مجبور شد ، تا با کار وآموزش به گیتی گردون کش به رزمایش برود . هم کار می کرد وهم میآموخت ،به آموزش ودانش زمانش دلگرمی فزاینده ای داشت ،پسانها که جوان شد ،به آموزش آموزه های دینی گرایش ستیهنده ای نشان داد . 

هنگامی که زمینه های توانستن وآموختن برایش فراهم شد، به بغداد رفت ودر مدرسه ای نظامیه ی بغداد از آموزه های امام محمد غزالی شادمان گشت ، از همینجاست که در گلستان او را امام مرشد خود می نامد : در این مورد سروده است :

مرا در نظامیه ادرار بود 

شب وروز تلقین وتکرار بود .

در بغداد دل دانشجویش به خاطر کمک پولی یا مستمری که از سوی خواجه نظام الملک طوسی برایش داده می شد ، کمی آرام وشادمان گردید .

افزون از آنها سعدی از آموزشهای شهاب الدین محمد عمر سهروردی و ابوالفرج بن جوزی نیز بهره ور گردید.سعدی یک شاعر شریعت گرا ومسلمان وابسته وچوکات شده است ، یعنی آنهای که به وارسته بودن سعدی می نگرند ، سخت در اشتباه اند ، پیامهای سعدی همه پافشاری به حکم های ودستور های دین اسلام دارد وتلاش های او برای ثقا وبقای دین اشکار ونمایان است. در تمام فراکرد های او آثار دینپنداری ودیننگری به دیده می آید.

سعدی به گردش ومسافرت بسیار دلبسته بود ، گویند ، که از: عراق ، شام ، حجاز ، وشاید ، هندوستان ، ترکستان ، آسیای صغیر ، غزنین ، کابل ، آذربایجان ، فلسطین ، چین ، یمن و افریقای شمالی نیز دیدن کرده باشد ، مگر در سروده هایش این شهر های به گونه ای چشمدیدی بازتاب نشده اند. گویند این گردش وپویش سی سال به درازا کشید. 



از سعدی آثار بسیاری در نظم و نثر برجای مانده‌است:
1.
بوستان: منظومه ای است حاوی حکایات اخلاقی.

2.
گلستان: به نثر مسجع.

3.
دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیع‌بند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.

4.
مواعظ: کتابی است چون دیوان اشعار.

1.
صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربی است که سعدی در ستایش شمس‌الدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سروده‌است.

2.
قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیه‌است. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمده‌است.

3.
مراثی سعدی: قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسیالمستعصم بالله سروده شده‌است و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کرده‌است. سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزیران ایشان سروده‌است.

4.
مفردات سعدی: مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.

5.
رساله های نثر:

1.
کتاب نصیحةالملوک

2.
رساله در عقل و عشق

3.
الجواب

4.
در تربیت یکی از ملوک گوید

5.
مجالس پنجگانه

6.
هزلیات سعدی

از میان چاپ‌های انتقادی آثار سعدی دو تصحیح محمدعلی فروغی و غلامحسین یوسفی از بقیه معروف‌ترند. 

بوستان 

220px-Sa'di's_Bustan_-_Nasta'l
iq_calligraphy_style.jpg

magnify-clip-rtl.png



بوستان کتابی یا نبیکی است منظوم در اخلاق در بحر متقارب (فعولن فعولن فعولن فعل) و چنان‌که سعدی خود اشاره کرده‌است نظم آن را در ۶۵۵ ه‍. ق. به پایان برده‌است. کتاب در ده باب تألیف و به ابوبکر بن سعد زنگی تقدیم شده‌است. معلوم نیست خود شیخ آن را چه می‌نامیده‌است. در بعضی آثار قدیمی به آن نام "سعدی‌نامه" داده‌اند. بعدها، به قرینهٔ نام کتاب دیگر سعدی (گلستان) نام بوستان را بر این کتاب نهادند.

باب‌های آن از قرار زیر است:
1.
عقل و تدبیر و رای

2.
احسان

3.
عشق و مستی و شور یا 

4.
تواضع

5.
رضا

6.
قناعت

7.
عالم تربیت

8.
شُکر بر عافیت

9.
توبه و راه صواب

10.
مناجات و ختم کتاب

گلستان 

220px-Sa'di's_Gulistan_-_Nasta
'liq_calligraphy_style.jpg

magnify-clip-rtl.png



گلستان کتابی است که سعدی یک سال پس از اتمامبوستان، کتاب نخستش، آن را به نثر آهنگین فارسی در هشت باب «سیرت پادشاهان»، «اخلاق درویشان»، «فضیلت قناعت»، «فواید خاموشی»، «عشق و جوانی»، «ضعف و پیری»، «تأثیر تربیت»، و «آداب صحبت» نوشته‌است. این کتاب به گمانی تاثیرگذارترین کتاب نثر در ادبیات فارسی است. 

نمونه‌ای از نثر گلستان سعدی:

منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربت است و به شُکر اندرش مزید نعمت. ٬هر نفَسی که فرومی‌رود ممِد حیات است و چون برمی‌آید مفرح ذات؛ پس در هر نفَس دو نعمت موجود است و بر هر نعمت شُکری واجب 

غزلها:

غزلیات سعدی در چهار کتاب طیبات، بدایع، خواتیم و غزلهای قدیم گردآوری شده‌ اند.

واما در مورد سروده نامدار سعدی که چنین است :

بنی آدم اعضای یک پیکر اند که در آفرینش زیک گوهر اند

چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار 

شعر «بنی‌آدم» سعدی بسیارنامور است و در پیام فارسی که در مجموعه پیام‌های فضاپیمای (مجموعاً پیامهایی به ۵۵ زبان ) برای فضاهای دوردست فرستاده شد به عنوان پیام برگزیده به زبان فارسی پذیرفته وفرستاده شد ه است. 

باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده نیز در پیام نوروزی سال ۲۰۰۹ خویش این بیت از سعدی رابرخواند .

و دبیرکل سازمان یونسکو در سخنرانی خود این شعر را نیز بر خواند. 

در برخی منبع های معتبر زبان انگلیسی نوشته شده که این شعر بر سردروازه ورودی تالار ملل سازمان ملل متحد در نیویورک نقش بسته است . 

ولی در مورد درست بودن این مطلب تردیدهایی نیز وجود دارد و عکسی نیز از این شعر بر سردروازه ملل متحد دیده نشده‌است از جمله، مؤسس مرکز سعدی‌شناسی وجود هر گونه لوح و یا سردری را با این اشعار از سعدی در مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، رد می‌کند و به این باور است: «متأسفانه ایدون چنان است که اگر این این سخن را دروغ بپندارید، هیچ‌کس باور نمی‌کند و مردم فکر می‌کنند که شعر« بنی آدم » سعدی در سردروازه سازمان ملل متحد نوشته شده‌است .حال آنکه سردری و نه تابلویی با اشعار سعدی در سازمان ملل وجود ندارد.» 

واما در باره درست نویسی این سروده:

در اغلب کتابهای زبان فارسی این سروده چنین نوشته شده است :

بنی آدم اعضای یکدیگر اند:

از دیدگاه این قلم این سروده به اینگونه: « بنی آدم اعضای یکدیگر اند » بهیچ روی درست نمی باشد ، چرا :

به دلیل های زیرین :

نخست : سعدی این سروده را از حدیث حضرت پیامبر اسلام که چنین است :« انما المومنین فی تواضعهم وتراحمهم کمثل لاجسد اذ اشتکی عضوآ فترآ سایر الجسد….» به روایت امام بخاری در صحیح البخاری به زبان های عربی وانگلیسی 

Sahih Al-Bukhari

Arabic-English VOL.III

Dr. Muhamad Muhsin Khan

چاپ

Islamic University -- Almadina Almunauwara



برگردان : مومنان در کمین نگری ها ومهربانی های شان مانند یک پیکر هستند ، که اگر یک بخش آن به دردی سردچار شود و ناله کند پس این درد وناله را در دیگر بخشهای بدن نیز دیده می توانید» سعدی چنانی که پیش بر این نیز نگاشته شد در بغداد به زبان عربی آموزه های دینی را آموخته است ، در سروده هایش چاپ پا های درخشانی از سخنان پیامبر وایه های روشن قران به دیده می آید، وبدون دودلی وشک که این سروده را نیز به همین آموزه از همین حدیث که همسو وهم چم با سروده ای « بنی ادم » است ، سروده است . غیر از این نیست.

دوم: گیریم ، که سعدی خودش چنین نوشته باشد : بنی آدم اعضای یکدیگر اند: یعنی چی : یعنی احمد دست محمود ومحمود پای علی و علی چشم رستم است ، اینکه معنی ندارد ، امکان ندارد ، تا یکی پای دیگری ودیگری دست دیگری باشد. اگر چنین پنداشته شود ، این سروده ارزش شنیدن وخواندن را ندارد، چی رسد ، که آن را به نام پیام باشنده گان زمین به دیگر کهکشانها فرستاد.

سوم : بادریغ این سروده به همین گونه «یکدیگر» در همه نگارشها ونبیک ها یا کتابها به چاپ رسیده است ، چرا ؟

خود سعدی بهیچ روی «اعضای یکدیگر ند» نسروده است ، این نادرست نویسی از جانب نگارشگران یا کاتبان سهل انگار وسبکسر تغییر خورده است ، در دیوان سعدی که در لندن است ، «یک پیکرند » آمده است ، نه یکدیگر .

در فرد دوم این سروده نیز یک نادرستی روشن به دیده می آید وآن اینست : «که در آفرینش زیک جوهر اند» جوهر معرب واژه زیبای گوهر فارسی است ، گوهر تا زمانهای دور ودرازی به ویژه در زمان سعدی به گونه ای گوهر نگاشته شده است . چنانی که در شهنامه می خوانیم :

همان گوهری ، تخت ودیبای چین 

همان یاره وگرز وتیغ ونگین 

ویا در سیاستنامه آمده است : « وندیم باید که گوهری وفاضل ونیکو سیرت … بود»

ویا مسعود سعد سلمان گوید :

آن گوهری حسامم در دست روزگار 

کآخر برونم آرد یک روز در وغا

سوزنی سمرقندی :

گرمی از شمس گوهری باشد 

حاجت آمد مرا بگوهر تو 

نظامی :هم از آب حیوان اسکندری

زلالی چنین ساختم گوهری

ناصر خسرو؛

اگر بهستی مثلث کنیش گردد شي

که هر کی شی بود گوهری بود ناچار 

تنها در سده های هشت ونه خورشیدی که به عربی نویسی گرایش جدی پیدا شده است واز میان در تاریخ فضل الهی واژه جوهر بجای گوهر به کار رفته است.

امکان ندارد ، که سعدی بجای گوهر جوهر آورده باشد 

تغییر جوهر به گوهر نیز در سده های پسین از جانب کاتبان سبکنگر درج ونگاشته شده است . پس در جای که تا اکنون به این بیت برخورده ایم چنین است « که در آفرینش زیک جوهر اند . نادرست است واصل آن چنین است :

که در آفرینش زیک گوهر اند.

یک نادرستی دیگر نیز در این سروده به چشم می آید و آن کاربرد . جمع عضو است به دو گونه: یکی به دستور جمع مکسر عربی عضو به اعضا ودیگر جمع بندی عضو بر بنیاد دستور جمع فارسی به عضو ها : بنگرید:

« بنی آدم اعضای یکدیگر اند » ودر فرد پایانی نوشته شده است :« دیگر عضو ها را نماند قرار » یعنی سعدی هردو گونه جمع هم جمع مکسر عربی عضو به اعضا وهم نشانه جمع فارسی عضو به عضو ها را به کار برده است، از نظر این قلم این جمعسازی به دو گونه تنها در شعر بجاست ، زیرا اگر سعدی می نوشت : «بنی آدم عضو های یکدیگر اند » وزن سروده ناجور می شد و آهنگ آن نادرست ، پس بر این بنا ، تنها همین نادرستی در این سروده قابل پذیرش است . 

در فرجام این سروده چنین درست است :

بنی آدم اعضای یک پیکر اند که در آفرینش زیک گوهر اند

چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضو ها را نماند قرار…. پایان نهم دسمبر سال ۲۰۱۳ ترسایی شهر هامبورگ






December 11th, 2013


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان